چکیده :
در
این پژوهش موارد صدور قرار موقوفی تعقیب در حقوق کیفری ایران مورد بحث و
بررسی قرار گرفته به همین خاطر ابتدا لازم دانسته شده تا در بخش اول به
کلیات راجع به آن پرداخته تا هم زمینه بحث و بررسی را شروع کنیم و بدون
آمادگی وارد موارد صدور قرار موقوفی تعقیب نشویم در بخش دوم به موارد صدور
قرار موقوفی تعقیب که طبق ماده 6 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و
انقلاب در امور کیفری عبارت است از :
فوت متهم در مورد مجازات های شخصیگذشت شاکی یا مدعی خصوصی در جرایم قابل گذشتعفواعتبار امر مختومنسخ مجازات های بازدارندهمرور زمان در مجازات های باز دارندهجنون طبق ماده 95 قانون مذکورمقدمه
در رسیدگی به جرائم دو دعوا در مقابل جرم بروز می نماید: 1-دعوای عمومی 2- دعوای خصوصی
دعوای عمومی : به دعوایی که دادسرا یا نهاد مشابه آن به نمایندگی از جامعه علیه متهم طرح و تعقیب می کند دعوای عمومی می گویند.[1]
دعوای خصوصی : دعوای ضرر و زیان متضرر از جرم است ، در مقابل دادگاهی که به امر کیفری رسیدگی می کند.[2]
مستنبط
از ماده 3 ق.ا.د.ع.ا.ا.ک هر جرمی دارای جنبه عمومی می باشد از این جهت حتی
در جرایم علیه اشخاص که به نظر فقط ماهیت خصوصی دارند نظم و امنیت جامعه
نیز به هم می خورد در حقیقت ارتکاب جرم و بر هم خوردن نظم و امنیت جامعه در
روی یک سکه هستند با توجه به این مطلب جرمی وجود ندارد که فاقد جنبه نباشد
و اگر جرمی فاقد جنبه عمومی باشد اصلاً جرم محسوب نمی شود.
و
از طرف دیگر ادعای خصوصی برای مطالبه حق از قبیل قصاص و یا ضرر و زیان
اشخاص حقیقی و حقوقی می باشد . توضیح این که برخلاف جنبه عمومی که همه
جرایم واجد آن می باشد همه جرائم دارای جنبه خصوصی نیستند مثل ولگردی ، حمل
اسلحه . لکن این جرائم دارای جنبه عمومی باشند.
فی
الحال گاهی در راه تعقیب متهمین به جرائم موانعی حاصل می شود که تعقیب را
متوقف می سازد به عبارت دیگر تعقیب متهم وقتی مطرح می شود که مانعی در سر
راه تعقیب متهم وجود نداشته باشد.
این موانع گاه موقتی هستند که پس از رفع مانع و حصول شرایط قانونی امکان تعقیب فراهم می شود مانند قرار اناطه و مصونیت .
و برخی موانع دیگر دایمی هستند که نهاد تعقیب برای همیشه از تعقیب متهم و به جریان انداختن دعوای عمومی باز داشته می شود.
که
از موانع قسم نخست موانع موقت تعقیب دعوای عمومی و از موانع قسم دوم موارد
سقوط دعوای عمومی یاد می شود. این موانع عمومی در حقیقت همان موارد صدور
قرار موقوفی تعقیب کیفری هستند که از حکم واحدی تبعیت نمی کند بدین توضیح
که برخی از موارد صدور تعقیب کیفری باعث سقوط دعوای خصوصی نیز می شود و
مانند حاکمیت امر مختوم حال آنکه سایر موارد موقوفی تعقیب کیفری علی رغم
سقوط دعوای عمومی ، دعوی خصوصی به اعتبار خود باقی می ماند.
بر
این اساس موضوع غیر از مقدمه دارای دو فصل می باشد که بخش به بررسی کلیات
موقوفی تعقیب کیفری و مسائل مشترک آن پرداخته و در فصل دوم به بررسی موارد
صدور موقوفی تعقیب کیفری که طبق ماده 6 ق.ا.د.ع.ا.ا.ک که مقرر می
دارد(تعقیب امر جزایی و اجرایی مجازات که طبق شروع شده موقوف نمی شود مگر
در موارد زیر:
اول؛ فوت متهم یا محکوم علیه در مجازات های شخصی
دوم ؛ گذشت شاکی یا مدعی خصوصی در جرائم قابل گذشت
سوم؛ مشمولان عفو
چهارم ؛ نسخ مجازات قانونی
پنجم؛ اعتبار امر مختومه
ششم ؛ مرور زمان در مجازات های بازدارنده
بر می شماریم و در پایان نتیجه گیری کلی ما از ثمره بحث و پیشنهاداتی که به نظر می رسد به طور خلاصه ذکر خواهد شد.
1و2 محمد آشوری آیین دادرسی کیفری جلد ا ص 96 و 244-
1 ماهیت قرار موقوفی تعقیب
قرار
ها مانند احکام ، رای شمرده شده است برای این که ماهیت قرار موقوفی تعقیب
روشن شود ابتدا باید معنا و مفهوم رای را دانست و سپس بدانیم قرار چه نوع
عمل قضایی می باشد.
از زمان
تعقیب متهم به جرم تا زمان اجرای حکم از مراجع صالح جهت تحقیق و رسیدگی و
اجرای حکم در امور کیفری معمولاً تصمیمات بی شماری صادر می شود. در حقوق
ایران در حقیقت رای در معنای دقیق کلمه در اصطلاح به تصمیمی گفته می شود که
حکم یاقرار باشد سپس باید معیاری ارائه داد که در آراء مراجع صالح به
رسیدگی از حکم تمیز داد. بعضی[1]
معتقدند برای تمیز رای از سایر تصمیمات محاکم بهترین معیار قانون می باشد
بدین معنا که هر جا لازم باشد عمل را در قالب رای انجام داد آن را صریحاً
مشخص کرده است اما معیار تمیز حکم از قرار کدام است ماده 299 ق.ا.د.ع و
ا.د.م این معیار را این چنین می گوید که ( چنان چه رای دادگاه راجع به
ماهیت دعوا و قاطع آن به طور جزیی یا کلی باشد حکم و در غیر این صورت قرار
نامیده میشود ).
بنابراین با توجه به ماده مذکور حکم دارای چهار عنصر است
1- در امور ترافعی صادر شده باشد 2- از دادگاه صادر شده باشد 3- راجع به ماهیت دعوا باشد 4- قاطع دعوا باشد.
اما
قرار در حقیقت با توجه به ماده 299 ق.ا.د.ع.ا.م باید گفت قرار به تصمیمی
گفته می شود که رای شمرده شود و تنها راجع به ماهیت بوده یا تنها قاطع دعوا
باشد یا هیچ یک از این دو شرط مزبور را دارا نباشد.
بنابراین
با توجه به مطالب فوق چون تصمیم موقوفی تعقیب تنها قاطع دعوا است و راجع
به ماهیت دعوا نمی باشد بنابراین قرار محسوب می شود. اما قرار موقوفی تعقیب
جز کدام نوع از قرارهای نهایی یا اعدادی می باشد؟
قرار اعدادی[2]
به قراری گفته می شود پرونده را جهت اخذ تصمیم نهایی بر ارسال پرونده به
دادگاه جهت رسیدگی یا متوقف ساختن جریان آن آماده می سازد مانند قرار ارجاع
امر به کارشناس
قرار های نهایی[3]
به قرار هایی گفته می شود که بازپرس یا قاضی تحقیق پس از اتمام تحقیقات
نیست به اقدامات معمول و نتایج بدست آمده به داوری می نشیند و سرانجام با
صدور قرار مجرمیت نظر خود را مبنی بر وجود دلایل کافی جهت جلب متهم به
محکمه با قرار منع تعقیب اعلام می کند.
علت
تردید این که قرار های نهایی الزاماً در پایان تحقیقات صادر میشود اما
قرار موقوفی تعقیب ممکن است حسب مورد همان آغاز تحقیقات یا در جریان آن
بازپرس تحقیق اقدام به اصرار آنها کنند.
از
سوی دیگر قرارهای نهایی حتماً باید موخر آخرین دفاع صورت پذیرد و حال آن
که مورد قرار موقوفی تعقیب اخذ آخرین دفاع ضروری نمیباشد ، با این همه و به
رغم این تفاوت ها باید گفت چنانچه(فراغ) بازپرس یا قاضی تحقیق را ملاک و
ضابطه تفکیک قرارهای اعدادی از نهایی تلقی کنیم مجاز خواهیم بود قرار
موقوفی تعقیب را جزو قرارهای نهایی تلقی کنیم. با وجود این تفاوت در معیار
قرار های تفکیک قرار های نهایی از اعدادی با عنایت به مجموع قوانین موجود
می توان گفت در سیستم قضایی ما قرار مذکور جزو قرارهای نهایی محسوب می شود.[4]
از طرف دیگر قرارداد موقوفی تعقیب یک قرار شکلی یا ماهوی؟
1 دکتر عبد الله شمس آیین دادرسی مدنی جلد دوم ص 216
1و2 – محمد آشوری آیین دادرسی کیفری جلد دوم ص 130
1- برای نظر موافق رجوع کنید به محمود آخوندی آیین دادرسی کیفری جلد 5 ص 259
:: برچسبها:
پایان ,
نامه ,
رشته ,
حقوق ,
موارد ,
صدور ,
قرار ,
موقوفی ,
تعقیب ,
کیفری ,
در ,
حقوق ,
ایران ,
:: بازدید از این مطلب : 149
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0